سینمای جهان سوم، یک نگاه تحلیلی.

ساخت وبلاگ

--- سینمای جهان سوم؛ یک نگاه تحلیلی، تاریخی.

.... سینمای جهان سوم را می توان در سه دوره زمانی برسی کرد:

1- 1960 به بعد. (سینمای گرسنگی )  2- دهه های 80 و 90 (سینمای متعادل ، تمثیلی ) 3- سینمای پسا استعمار.

.... الف: سینمای گرسنگی:

... در سالهای بعد از 1960 اتفاقاتی در جهان رخ داد که باعث این باوردر کشورهای جهان سوم شدکه میتوانند علیه استعمارِ قدرتهای بزرگ انقلاب کنند. اتفاقاتی مثل : پیروزی ویتنام و الجزایر؛ در این میان امریکای جنوبی که همیشه تحت تحقیر امریکای شمالی بود؛ پیشتاز شد و فیلم ساز، نظریه پردازانی مثل:«گلوبر روشا » .ِِ «فرناندو سولاناس» و « اکتاویو گتینو» و... با تأثیر از سینمای نئورئال ایتالیا؛  «زیبایی شناسیِ فقر» را بنیان نهادند.- این اتفاق در مجلات کوبایی، مکزیکی، برزیلی به وقوع پیوست و به « سینمای گرسنگی» شهرت یافت؛ که هم به لحاظ تولید       (فن آوری) فقیر بود و هم به مسئله فقر می پرداخت.

... مشخصه این سینما « انقلاب» بود. انقلاب؛ به لحاظ سیاسی: ضد امپریالیسم و به لحاظ تکنیکی: ضد هالیوود!

... سینمای گرسنگی معتقد بود که سینما باید به لحاظامکانات فقیروناکامل باشد. چون سینمای کامل به دام زرق وبرق و کپی برداری از قواعد سینمای غرب پیش خواهد رفت.

... خشونت ؛ زاییده اصلی این انقلاب به شمار می رفت.

... .باید توجه داشت که سینمای جهان سوم، لزوماً به فیلمهایی که در کشورهای جهان سوم ساخته می شوند، اطلاق نمی گردد، بلکه هر فیلمی که به «سینمای گرسنگی»  ،با ویژگی ستیزه جویانه،نمایش فقر، ودر کل استعمار زدایی بپردازد، گفته میشود.

... بیانیه های دهه های 1960 و 1970 . سینمای بدیل، ضد امپریالیسم، و مستقل را تشویق می کرد. که بیشتر دغدغه های ستیزه جویانه داشته باشد.

... سینمای گرسنگی ،به جز نئورئال ایتالیا از مونتاژ روسی هم بهره می برد.

... این نکته که هر کشوری که در جهان سوم است، دلیل آن  نیست که فرهنگ و هنرش هم جهان سومی باشد ؛ نوعی نگرش « ملی گرایانه» پدید آورد: تبدیل فقر به «مایه افتخار»، که مسائل ملی نظیر فقر، ستم،و تضاد فرهنگی را در بر می گرفت. در این باور جزء(فرد) به کل(جهان سوم) تبدیل شد.

... متاسفانه این فیلم ها و نظریه ها بدلیل محلی بودن و تند بودن ، به لحاظ دعواهای سیاسی، کمتر به عنوان بخشی از تاریخِ جهانی فیلم دیده شده اند.

...در این دوره که مقارن با سالهای 1339 و1340 است، در سینمای ایران، به  زحمت بتوان فیلم یا یک جریان روشنفکر،را نام برد. این جریان با تک جرقه هایی مثل :        « خشت و آیینه » ، « موج ، مرجان ، خارا » ،« شطرنج باد » و ... در سالهای بعد کمی رونق گرفت اما ...

ب : سینمای تمثیلی ( 1980 و 1990 )

... این دوره « دوره بازنگری در سینمای سوم » است ، انفجار در نظریه و تحقیق در مورد سینمای جهان سوم بخصوص سینمای برزیل ، کوبا ، مکزیک ، اسرائیل و هند .   و نیز چاپ کتابها و مقالات مجلات گوناگون مثل : « سینمای سوم در جهان سوم : زیبایی شناسی رهایی بخشی» (تشوم گابریل1982 )، « فیلم سازان جهان سوم وغرب» (روی آرمز1978 )، «سینمای افریقا» (مانیتا دیاوارا 1992)، «سینمای سیاه افریقا» (فرانک آپدایک 1994) ومجلات زیادی مثل:جامپ کات؛ اسکرین؛ سینه است؛ فیلم کوارترلی؛ فیلم ورک؛ ایندیپندنت؛ بلک فیلم ریویو؛ سینمایا؛و... .

... در دهه 80 و90 ، جهان سوم گراییِ سینمایی؛ از جهان سوم گراییِ سیاسی، بیشتر شد! . تا قبل از 80 ، توجهات به سینمای جهان سوم در ساختارهای سیاسی و ضد امریالیستی و استعماری خلاصه می شد . ولی بعدها خودِ سینمای جهان سوم دارای جذابیتهای خاص گردید!.

... این تغییر نگرش یا به عبارتی «بازنگری »، شاید به خاطر نابودی مارکسیسم و همکاری فیلم سازان جهان سومی با هالیوود و توجه آنها به جنبه های صنعتی و فن آورانه سینما ، برای خود کفایی فیلم و... باشد.

... در این دوره حتی خودِ کلمه «جهان سوم» هم زیر سوال رفت، چون با تفکری «اروپا محور» باعث جدایی نژادها می شد.

... در این دوره با رونق فن آوری ارزانقیمت دیجیتال و فرمتهای ویدئو، بومی  های جهان سوم وزیر مجموعه آن (جهان چهارم) شروع به فیلم سازی درباره قومیت خود کردند.

... دیگر جهان سوم ، مطلقأ منفعل نیست وتولیدات عظیمِ هند، برزیل، مصر وحتی فیلیپین،و... دست کمی از هالیوود ندارد.!

مسئله مهم دیگرکه « فردریک جیمسن» به ان اشاره می کند، « تمثیل ملی» است.    او میگوید: تمام فیلمهای جهان سوم به نوعی « تمثیلی» اند.

... اسمائیل خاویر در مقاله :« تمثیل و ملیت»؛تمثیل را به لحظات تاریخی :              « شکهای فرهنگی، بردگی، ستم وخشونت،» مربوط می کند.

... تمثیل در فیلم سازانی که خود را موظف میدانند در مورد ملت به عنوانیک کل،سخن بگویند و در برابر رژیم های سرکوب گر خشمگین شوند، بیشتر است.

... فیلم سازان ملی گرا ، همه چیز را به نفع ملی گرایی کنار می گذاشتند و این راه را بر نقد می بست ، و همه خصوصیاتِ ملت مورد بحث را خوب جلوه می داد،در صورتی که در سینما ، ملیت را باید نیمه استدلالی ، وذاتأ بینامتنی در نظر گرفت، وبه طبقه، نژاد وجنسیت به طورجداگانه نگاه کرد. و جایی را نیز برای تفاوت نژادی،و گوناگونی فرهنگی، قائل شد.

... سینمای جهان سوم؛ دیگر خویشاوند بی بضاعت ، در سایه هالیوود نیست، بلکه بخش مکمل سینمای جهان است.

... این دوره؛ اوج شکوفایی سینمای ایران است، در زمانی که نگرش جهانی به سینمای جهان سوم تغییر کرد؛ وجود تمثیلهای انسانی و ملی ، در نگاه فیلم سازان ایرانی، بویژه«کیارستمی»، باعث توجه ویژه به سینمای ایران شد.؛واین توجه، رفته رفته به سمت دیگر مظاهرِ مؤلفه های سینمای جهان سوم؛ (مثل: قوم نگاریِ ملی گرایانه، در نگاه فیلم سازانی مثل،«بهمن قبادی» و سینمای شبه روشنفکری مخملبافها.)معطوف شد.

... مؤلفه های سینمای جهان سوم را که در این مقاله ارائه شده کنار هم قرار دهید، متوجه خواهید شد که ،چرا زمانی به سینمای ایران اینقدر بها داده می شد؟. بنابراین ، حرفهای مشاور اعظم ! رئیس جمهور( جواد شمقدری) را در مورد جوایز جشنواره های خارجی به فیلم های ایرانی، صرفأ به حساب کم سوادی ایشان بگذارید !.

ج : پسا استعمار :

... آنچه امروزه « پسا استعمار » نامیده می شود ، چیزی نیست جز ، کم رنگ شدن اصطلاح « جهان سوم » .

... به اعتقاد « گاوری ویسواناتان » پسا استعمار ، مطالعه میان تعاملات کشورهای استعمار گر و مستعمره است . ردپاهایی که این بده بستانها در هنر و ادبیات بجا گذاشته ( مثلاً تاثیرات فرهنگی میان دو کشور فرانسه و الجزایر ) .

... اگر چه فرانتس فانون با کتاب « دوزخیان زمین » در دهه 60 تاثیر زیادی روی مطالعات استعماری گذاشت ، اما کتاب بحث برانگیز و مورد مطالعه دانشگاهی           « شرق شناسی » ( ادوارد سعید 1978 ) ؛ کتاب اصلی نظریه « پسا استعمار » تلقی می شود . سعید نشان داد که شرق و غرب همزمان سازنده یکدیگرند و درون روابط نامتقارن قدرت ، بهم پیوند خورده اند .

... « هومی بابا » در این دوره واژه هایی مثل : « دورگه » و « ناهمخوانی » را پدید آورد .

... نظریه « دورگه » معاصر ، در دوره جهانی سازی بیانگر لحظه های جابجایی پس از استقلال است ، که هویت های دوگانه ( مثل فرانسوی الجزایری ، انگلیسی هندی) را پدید آورد .

... از این پس فیلم ها به مسئله مهاجرت میان دو فرهنگ ، گرایش دارند ( مثل شاکیان 1988 : مهاجرت ایرانیان به نیویورک ؛ گواه 1988 : غنایی ها به انگلیس ؛           وداع دروغین با فردوس مهاجرت ترک ها به آلمان  و ... )

... امروزه پسا استعمار بعضی شیوه های رهایی بخشی را به هجو کشیده و مسائلی مانند سرزمین پرستی ، ماهیت ملی گرایی و مرزهای ملی را کنار گذاشته .

... در این دوره فیلمهای سینمای ایران ، هرچند بحث برانگیز ، به لحاظ سیاسی هستند اما از غنای سینمایی کافی برخوردار نیستند. شاید بتوان همه ی فیلم هایی که بطور شعاری و آرمانگرایانه ، تمام مصیبت های ایرانیان را به گردن دست های خونین شیطان بزرگ ! می گذارند ، را نمونه هایی از این نوع نظریه دانست و البته معروفترین فیلم این دوره فیلم فوق العاده ضعیف « بدون دخترم هرگز» و کتاب « بتی محمودی » ( با همین نام ) باشد. که به طور معکوس این « دورگه » باوری را به نفع کشور غربی    ( آمریکا ) به هم می زند.

..............................................................ــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای مطالعه بیشتر به : « مقدمه ای بر نظریه ی فیلم » ( رابرت استم ) مراجعه کنید.

بالهای نقره ای...
ما را در سایت بالهای نقره ای دنبال می کنید

برچسب : سینمای جهان سوم, نویسنده : deepfocusa بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 7:33